به یاد دختربچهی افغانستانی مهربانی که قبل از برگشت به کشورش، به من اسمارتیز داد
چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۸ ق.ظ
ای کاش تو برنمیگشتی افغانستان، یا حداقل این چیز خوشحال کننده ای بود
ای کاش اون گلدونا رو از روی کولر برنمیداشتی
ای کاش کیفم انقدر سنگین بود که به فکرم نرسه تا خونه برم
ای کاش چنارا گوجه سبزم میدادن
ای کاش دنیا انقدر دیوار نداشت، آدماش انقد دور نمیشدن
هم چنان حس میکنم که، تو اگه بودی، خود تو، خود وجود شخص تو
رو هر دیواری پیچک میکاشت، برای هر بچه ای زیر چنار گوجه میخرید، کیفمو میگرفت و هرچه قدر هم دنیا سنگین بود تا خونه میشد پرواز کرد، و با هم میرفتیم افغاستان و مژگانو میدیم، حتی
اون موقع فقط گلدون روی کولرا خارج از کنترل بود.
- ۹۵/۰۳/۰۵