ناطور جاده

ای کاش تو برنمیگشتی افغانستان، یا حداقل این چیز خوشحال کننده ای بود

ای کاش اون گلدونا رو از روی کولر برنمیداشتی

ای کاش کیفم انقدر سنگین بود که به فکرم نرسه تا خونه برم

ای کاش چنارا گوجه سبزم میدادن

ای کاش دنیا انقدر دیوار نداشت، آدماش انقد دور نمیشدن

هم چنان حس میکنم که، تو اگه بودی، خود تو، خود وجود شخص تو

رو هر دیواری پیچک میکاشت، برای هر بچه ای زیر چنار گوجه میخرید، کیفمو میگرفت و هرچه قدر هم دنیا سنگین بود تا خونه میشد پرواز کرد، و با هم میرفتیم افغاستان و مژگانو میدیم، حتی

اون موقع فقط گلدون روی کولرا خارج از کنترل بود.

  • مطهره

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی